حسین زاهدی به نام دلبر

دلبر نابم عشق جذابم
تو بخند که خندت آرامش جانم
به تو بیمارم بد گرفتارم
به تو وابسته شدم تویی درمانم
برق چشمانت برده هوش از سر
دلخوشم باتو چه از این بهتر
محو لبخندت شده چشمانم
با تو میگیرم زندگی از سر
ای دلبر شرین بیان پیش تو بند است زبان
فرشته ی بینظیرم، هر لحظه کنارم بمان
پیش دل ای مهربان تا که نفس از تو بگیرم
دیوانه تویی یا من در دل تو را دارم
عشقت در جانم ریشه کرده
از من چه خواهی در خود چه داری
که مرا پیش تو عاشق پیشه کرده
ای دلبر شرین بیان پیش تو بند است زبان
فرشته ی بینظیرم، هر لحظه کنارم بمان
پیش دل ای مهربان تا که نفس از تو بگیرم